و مضمضه ، اذاقه حلاوت ذكر است و استنشاق ، استشمام روايح نسيم حديقه اوست ، فى الحديث :
إِنَّ لِلّهِ فى أَيّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحاتٌ أَلا فَتَرصَّدُوا لَها.
همانا براى پروردگار در ايام زندگانى شما وزشهاى روحانى است . آگاه باشيد و انتظار آن را بكشيد .
•بينى آن باشد كه آن بويى برد
بوى او را جانب كويى برد
چنان كه اخشم صورى مى باشد ، اخشم معنوى نيز مى باشد . بدان كه : چنان كه قالب را رويى است ظاهر و صورت همه مشاعر پنجگانه در آن آشكار است و بايد اين ها را در نزد اراده حضور ، به محضر نور النور تعالى شست كه توجه به غير كرده اند ، هم چنين قلب را رويى است كه مقاطع باشد ، چه حروف و كلماتى كه معرب عما فى الضميرند به مقاطع و مخارج انجام پذيرند و حروف روى معانى قلبند و زينت و آرايش مقاطع اند و مقاطع منابع آب حيات جارياتند كه حروف و كلماتند و به وجهى منازل بيست و هشت گانه قمر دم و نفس مكرم آدمند كه ماده حروف است : وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ.
و كلمه از كلم به معنى جرح و تأثير است و مظهر قدرت است كه امور سياست و افادت و استفادت در كشف ضماير به اين بيست و هشت حرف و تركيب از اين ها است ، بلكه در فرس مستحدث به سى و دو حرف چنان كه بيايد . پس بايد به مضمضه ، مقاطع را كه روى قلبند و مؤدى حروفند از ياد غير شستشو داد .
•هركه نه گويا به تو خاموش بِهْ
هرچه نه ياد تو فراموش بِهْ
•مقيدان تو از ياد غير خاموشند
به خاطرى كه تويى ديگران فراموشند
و بينى را نيز به استنشاق ، چه بينى چون دهان مجراى هوا است كه ماده نفس است كه نفس حامل حروف لفظيه است ، چون وجود منبسط كه نفس رحمانى است و حامل حروف تكوينيه است كه عقول كليه اند كه غير مستقل بالانيه اند و حامل كلمات اسميه است كه نفوسند و حامل كلمات فعليه است كه موجودات متجدده زمانيه اند و بعد دست راست و چپ را بشويد از تصرف در دنيا ... بلكه اهل اللّه و طالبان قربت محضه هر دو دست را بشويند از مطلوبات اصحاب يمين و اصحاب شمال .
منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان