فارسی
جمعه 31 فروردين 1403 - الجمعة 9 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

گوشه اى از جهان با عظمت خلقت

   بشر روى سوّمين سيّاره يك ستاره صغير واقع در كهكشانى به نام كهكشان داخلى زندگى مى كند، مع ذلك آنچنان هوشمند است كه مى خواهد عظمت خيره كننده تمام جهان را درك كند. نمودارهاى زير نشان مى دهد كه او تا چه اندازه در اين كوشش خود موفقيّت حاصل كرده است.
مسافاتى كه در اينجا داده مى شود بر حسب سال نورى است، يعنى براى احتساب آن بايد در نظر بگيريم كه نور در هر ثانيه 000/186 ميل معادل 000/300 كيلومتر مى پيمايد، با اين حساب يكسال نورى بالغ بر شش تريليون ميل است. مسافات اين جهان هاى تو در تو از يكديگر آنقدر زياد است كه هر طبقه فضائى بنوبه خود فقط لكّه خالى در ميان طبقه ديگر فضا محسوب مى شود. مثلاً منظومه شمسى كه فضاى 2 در قبال فضاى 3 تا آخر.
فضاى 1 منظومه شمسى: خورشيد هشت دقيقه نورى يا93 ميليون ميل از زنى دور اس و عرض آن فقط يك هزارم سال نورى است.
فضاى 2 نزديك ترين ستاره: اين ستاره را كه آلفاسنتورى نامگذارى كرده اند3/4 سال نورى از زمين فاصله دارد، يعنى هرگاه يك سفينه فضائى با سرعت يك ميليئون ميل در ساعت زا زمين حركت كند تقريباً سه هزار سال طول مى كشد تا به اين ستاره خيلى نزديك برسد.
فضاى 3 كهكشان داخلى : كهكشانى كه زمين در داخل آن قرار دارد شبيه يك ظرف پر از ستاره و گاز و غبار است كه 000/100 سال نورى فاصله دارد، ما بين 100 ميليون ستاره اش خورشيد زمين و ستاره آلفاسنتورى فقط يك نقطه نور در لبه خارجى اين كهكشان مارپيچى به حساب مى آيد.
فضاى 4 نزديكترين كهكشان: اين كهكشان را (آندرومدا) نام گذاشته اند و 2/2 ميليون سال نورى از كهكشان داخلى دور است معذلك منجّمين آن را آنقدر نزديك مى دانند كه به آن كهكشان خواهر نسبت داده و قمستى از گروه كهكشانهاى داخلى تقلّى مى كنند.
(آندرومدا) نيز به شكل مارپيچ است كه در كناره هاى آن ستاره هاى جوان سكونت اختيار كرده و درون غليظش را ستارگان قديمى سوخته شده اشغال كرده اند.
فضاى 5 دورترين كهكشانها: (كازارها) از تازه ترين اكتشافات علوم نجوم هستند، نزديك ترين آنها با علامت 273ـ 3 در فاصله 2 ميليون سال نورى واقع است. دورترين آنها كه با علامت 147ـ 3 شناخته شده شش بيليون سال نورى فاصله دارد.
تا اينجا منجّمين معتقدند كه تازه تا نيمه راه كناره قابل رؤيت جهان با عظمت پيشرفته اند و هنوز فضاهاى نامكشوف ديگرى را بايد بيابند. كهكشانى كه منظومه شمسى و كرات اطراف آن جزء كوچكى از آن به شما رمى رودذ محيطش 950 كاترليون متر است، در اين كهكشان كه ما به آن تعلّق داريم چندين نوع ستاره وجود دارد كه بعضى از آنها به نام خورشيدهاى آبى رنگ نورشان 000/50 بار شديدتر و قوى تر از خورشيد ما است. اين كهكشان پر از ستاره و پر از گاز و غبار است. كهكشانها و منظومه ها و صورت هاى فلكى نيز مثل زمين و مرّيخ و زهره كه به دور خورشيد مى چرخند دور خود و دور كهكشانهاى بزرگترى نيز مى چرخند.
برخى از اين كهكشانها با سرعت 200 كيلومتر در ثانيه دور خود يا دور فضاى نامتناهى گردش مى كنند. تعداد كهكشانهائى كه تاكنون شماره كرده اند از يك ميليارد تجاوز مى كند. هر يك از اين كهكشانها ستارگاين دارند كه از لحاظ عظمت هزاران برابر خورشيد ما است، فقط كهكشانى كه كره زمين در آن قرار دارد يكصد هزار ميليون ستاره دارد. در هر صورت پس از دورانهاى مختلف و فعل و انفعالات شگفت انگيز، نظام متعن آفريش بدنى صورت كه هست به وجود آمد، و در يك گوشه آن سيّاره اى به نام زمين در سايه اراده و مشيّت حقّ براى حيات موجودات ـ و به قول حضر سجّاد عليه السّلام خلق خدا اعمّ از جمادات و نباتات و حيوانات و انسان ـ آماده گشت. البتّه بيان و توضيح آماده شدن آب درياها، به استعداد رسيدن خاك، تكوّن معادن، آراسته شدن زمين جهت زندگى و... مسائلى است كه هر يك در خور كتاب كداگانه است، و خوشبختانه در اين زمينه ها كتابهاى تحقيقى فراوانى نوشته شده كه موضوعات هر كدام نمايش و نمودى از قدرت و اراده و مشيّت حشرت حقّ و حكمت و علم آن جناب است .
وقتى دل سودائى مى رفت به بستانها *** عيش و طرب آوردى بر لاله و ريحانها
گه نعره زدى بلبل گه جامه دريدى گل *** تا ياد توافتادم از ياد برفت آنها
اى مهر تو در دلها وى مُهر تو بر لبها *** اى شور تو درسرها وى سرّ تو در جانها
تا عهد تو در بستم عهد همه بشكستم *** بعد از تو روا باشد نقض همه پيمانها
تا خار غم عشقت آويخته در دامن *** كوته نظرى باشد رفتن به گلستانها
آن را كه چينين دردى از پاى در اندازد *** بايد كه فرو شويد دست از همه درمانها
گر در طلبت ما را رنجى برسد شايد *** چون عشق حرم باشد سهل است بيابانها
هرتير كه دركيش است گر بر دل ريش آيد *** ما نيز يكى باشيم از جمله قربانها
هر كو نظرى دارد با يار كمان ابرو *** بايد كه سپر باشد پيش همه پيكانها
گويند مگو سعدى چندين سخن از عشقش *** مى گويم و بعد از من گويند به دورانها
زمين پس از جداشدن از خورشيد طى قرون متمادى به سردى گرائيد، و در سطح آن قشرى به وجودآمد كه ابتا نازك و به تدريج ضخيم شد، از آن پس نخستين پوسته آن تشكيل يافت، و اين قشر حايل بين موادّ مذاب درون زمين و آتمسفر و گاز موجود در جوّ شد.
زمين پس از سرد شدن منقبض گرديد. چون هسته مركزى زمين به حالت مَيَعان بود، و مايع به علّت كاسته شدن درجه حرارت زودتر از جامد منقبض مى شود، به اين سبب هسته مركزى آن از حجم پوسته يا قشر جامدش كوچكتر است، و در سطح زمين چين هائى شبيه به چروك هائى كه در سطح ميوه هاى پلاسيده ظاهر مى شود به وجود آمد. بالاى آن چين ها نخستين برآمدگى هاى قشر خاكى يعنى خشكى ها و قارّه ها پديدار گرديد، گازها و بخارهائى كه در جوّ زمين موجود بود چون حرارت آنها كاهش يفات سرد گشته و درهم متراكم و به حالت ميعان درآمدند و به باران مبدّل، و به روى زمين نازل، و در فرورفتگى هاى قشر و پوسته زمين جمع شدند، در نتيجه اقيانوس ها و درياها به وجد آمدند. مقايسه اى كه نسبت به بلندى برآمدگى هاى قشر زمين يعنى كوهها با گودى درياها بعمل آم ده، معلوم گرديده عمق درياها زيادتر از ارتفاع كوههاى زمين است. بلندى مرتفع ترين كوهها 8884 متر و گودترين درياها 11521 متر است. به اراده آفريدگار توانا و مشيّت مطلقه و دور انديش جهان آفرينش، بر سطح برونى زمين قشرى از خاك براى پرورش گياهان و تهيّه مواد خوراكى انسان و حيوانات، و در درون آن سنگ و معادن فلزات جهت تمهيد زندگى بنى آدم خلق شد، و براى استفاده از اين همه مواهب، عقل و درايت و انديشه و فكر به او مرحمت فرمود. براى زمين، هوا و خورشيد و ماه و شب و روز و چهار فصل و گردش وضعى و انتقالى و انواع معادن و گياهان و چشمه و جوى و رود و رودخانه و دشت و صحرا و باغ و بستان و گلستان و هزاردستان، و هر چه براى پديد آمدن حيات لازم بود قرار داد، وانسان را بر سر اين سفره كامل و جامع نشاند، و جهت تربيت و رشد و كمال و خير دنيا وآخرتش انبيا و ائمّه و قرآن فرستاد، و وى را امر فرمود تا بر خوردش را باانواع نعمت هاى هماهنگ با قواعد الهى قرار دهد، تا صلاح و سداد و حكمت و عدالت بر زمين حكمفرما شود، و خيمه حيات از فساد و افساد پاك بماند.
فسردگان كه اسير جهان اسبابند *** به چشم زنده دلان نقش پرده خوابند
ز خويشتن سرموئى چون نيستند آگاه *** چه سود از اينكه نهان در سمور سنجابند
ز زهد نيست به ميخانه گر نمى آيند *** خجل ز آينه داران عالم آبند
نمى شوند چو موج لطيف گوهر بحر *** چو خار و خس همگى خرج راه سيلابند
خبر ز ساحل اين بحر آن كسان دارند *** كه سر به جيب فرو برده همچو گردابند
تهى باده) حكمت مدان خموشان را *** كه همچو كوزه سر بسته پر مى نابند
به چشم قبله شناسان عالم تجريد *** ز خود تهى شدگان زمانه محرابند
به آشنائى مردم مبند دل، صائب *** كه موج خاك چو آئينه، خلق سيمابند


منبع : برگرفته از کتاب دیار عاشقان استاد حسین انصاریان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

عذاب كافران‏
مهمترین هدف
حساب عمل اندک انسان
حسادت به مال دیگران
توجه به دستورات بهداشت فردی و اجتماعی
مجالس اهل‌بیت(ع)
علت صبر خدا بر گناهکاران
دعوت به بدی
آثار چشيدن مزه عشق‏
عاشقانه با خدا

بیشترین بازدید این مجموعه

بهشت و جهنم
رحمانیت پروردگار
ويژگى‏هاى يهود در همه دورها
رباب همسر حضرت حسين‏
عذاب كافران‏
دعوت به بدی
رحمت و محبت
خانه تکانی و دل تکانی
ابی عبدالله قبله‌نمای کامل
مزد روزه داری!؟

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^