تقوا در لغت به معناي «صيانت و پرهيزكاري» آمده و در زبان قرآن و سخنان پيشوايان معصوم(ع) نيز مفهوم آن با معناي لغوي، بسيار نزديك است و آن يعني: «نگهداري نفس از هر گونه قانون شكني و آلودگي به گناه و نافرماني خداوند».
ارزش تقوا در نگاه اسلام
انسانها به طور فردي و اجتماعي پيوسته به دنبال ارزشها هستند، و تلاش دارند كه در رسيدن به آنها از همديگر پيشي گيرند، و هر يك امتياز افزونتري را كسب كنند.
در اسلام بيش از هر چيز به «تقوا» توجه شده است و آن ميزاني است كه بهاي ارزشها به وسيلهی آن سنجيده ميشود، به طوري كه هر ارزشي بدون ارتباط با تقوا بيارزش خواهد بود. (حجرات/13)
قرآن، صفت تقوا را به لباس تشبيه ميكند، كه عيبهاي انسان را ميپوشاند، و بر زيبايي و شخصيت او ميافزايد، و از گرما و سرما نگه ميدارد، بنابراين تقوا نقش «نگهداري انسان را داشته، و صاحبش را در برابر زشتيها و رسواييها و گناهان بيمه ميكند».(اعراف/126)
از سوي ديگر، خداوند متعادل در قرآن مجيد 253 مرتبه، به اين واژهی سازنده و انسانساز، اشاره نموده است، كه بيانگر اهميت و ارزش «تقوا» در پيشگاه الهي است.
رسول گرامي اسلام(ص) در مراسم حج در سرزمين «مني» خطاب به مسلمانان فرمود:
«اي مردم! بدانيد كه خداي شما يكي است، و پدرتان يكي، نه عرب بر عجم برتري دارد و نه عجم بر عرب، نه سياه پوست بر گندمگون، و نه گندمگون بر سياه پوست، مگر به تقوا».[1]
حضرت امام رضا(ع) در اين باره ميفرمايد:
«ايمان يك درجهی برتر از اسلام است، و تقوا درجهاش از ايمان نيز بالاتر است».[2]
سلمان فارسي و سنجش تقوا
دربارهی نقش تقوا در سنجش ارزش آدمي در روايات، حكايت زيبايي آمده است كه روزي سلمان فارسي وارد مسجد نبوي شد و صحابهی پيامبر(ع) به احترام او از جاي خود برخاستند و در صدر مجلس به او جاي دادند. لحظهاي نگذشته بود كه يكي از صحابهی معروف نيز وارد مسجد شد، و چون سلمان را در صدر مجلس مشاهده كرد؛ لب به اعتراض گشود و گفت: «من هذا العجمي المتصدر فيما بينالعرب؛ اين مرد ايراني و عجمي كه در صدر مجلس نشسته در ميان عربها چه ميكند؟»
رسول خدا(ص) با شنيدن اين سخن غيراسلامي به خشم آمد و بر بالاي منبر قرار گرفت و فرمود:
«اي مردم! آگاه باشيد كه تمام انسانها از زمان حضرت آدم تا زمان ما مثل دندانهاي ما يكسانند، عرب بر عجم، گندمگون بر سياه پوست امتيازي ندارد، مگر به تقوا».[3]
در روايتي ديگر آمده است كه روزي عمر به عنوان تحقير از حضرت سلمان پرسيد: تو كيستي و چيستي؟ سلمان بيدرنگ جواب داد: «اول، من و تو نطفهی گنديده و بدبو بوديم، طولي نميكشد كه با مرگ، بدن من و تو تبديل به جسدي متعفن و نامطلوب خواهد شد، و چون قيامت بپاخيزد، و ميزانها برپا گردد، هر كس ميزان اعمال او افزونتر و تقوايش بيشتر باشد، به خدا نزديكتر خواهد بود.[4]
مولاي متقيان امير مؤمنان علي(ع) در آخرين لحظات عمر شريف خويش نخستين موضوعي را كه مورد تأكيد و سفارش قرار دادند، «تقوا» بود. كه اين خود، ارزش اين صفت را نشان ميدهد.
اگر سخنان امام علي(ع) را در نهج البلاغه كه برادر قرآن است، بررسي كنيم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه طولانيترين خطبه و سخنان آتشين آن بزرگوار، در مورد تقوا و تهذيب نفس ايراد گرديده است. خطبهی 184 معروف به «خطبه همام» از جمله اين سخنان است، كه در روح پرهيزكاران اثري عميق بر جاي ميگذارد و شنونده را دگرگون ميسازد.
مولاي متقيان در مورد ارزش تقوا ميفرمايند:
«پرهيزكاري، رئيس ساير اوصاف پسنديده است».[5]
و در سخن ديگر اين ويژگي را از «اخلاق و سيرهی تمام پيامبران» معرفي ميكنند. ايشان در فرازي ديگر، اين حالت را «بهترين توشه براي عالم آخرت» دانسته، و در بياني ديگر اين ويژگي را «قوي ترين اساس انسانيت و اوصاف سجاياي اخلاقي» ميدانند.[6]
نقش تقوا در زندگي انسان
تقوا همچون واكسن ضد بيماري، فرد و جامعه را از گرفتاري به انواع امراض اخلاقي و اجتماعي نگه ميدارد، و اقشار مردم را از بدبختيهاي خانمان سوز - كه امروز جامعهی جهاني و بين المللي به سختي گرفتار آن گرديده اند- نجات ميدهد.
تقوا نه تنها به اصلاح نفس و سيرت انساني و امور معنوي كمك ميكند، بلكه در امور مادي و بهداشتي و حفظ حقوق مردم نيز نقش آفرين است. قرآن كريم در اشاره به اين حقيقت ميفرمايد:
«اگر مردمان شهر و ديار، همه اهل ايمان و تقوا بودند، ما، درهاي بركات آسمان و زمين را بر روي آنان ميگشوديم». (اعراف/96)
آري، اگر تودهی مردم اهل تقوا باشند، بخش مهمي از درآمدهاي ملي و دولتي در موارد نامناسب مصرف نميگردد، آبروي مردم مصون ميماند، تلاش و توليد و پيشرفت مضاعف ميشود، روح اخوت و محبت كه عامل همبستگي و پيوستگي و پيشرفت است هميشه زنده ميماند، و دشمنان و بدخواهان، از درون و برون مرز نميتوانند به ما آسيبي برسانند.
امير مؤمنان علي(ع) به بيان اين حقيقت ميفرمايد:
«شما را به پرهيزكاري توصيه ميكنم... كه آن بيماريهاي قلبي شما را برطرف ميسازد، و كوردلي را به نور و روشندلي مبدل مينمايد، و به امراض جسماني شفا ميبخشد، و سينهها را از فساد پاك ميكند، شما را از «درون چركي» نجات ميدهد، و پردههاي ضخيم را كه مانع بينايي واقعي است از چشم شما بر ميدارد. و به دلهايتان امنيت ميبخشد، ظلمات و تاريكيها را به نور و اميد دگرگون ميسازد...».[7]
اين كلمات روحاني و عبارات نوراني بيانگر آن است كه تقوا در تمام جوانب زندگي، مؤثر و سازنده است. آن حضرت در فرازي ديگر دربارهی اهميت اهتمام به تقوا و پيامد آن ميفرمايد:
«تقوا و پرهيزكاري نهايت آرزو است كه هر كس آن را پيشهی خود سازد هلاك نميگردد، و از عمل خود پشيمان نميشود، زيرا در اثر اين عمل سعادتمندان، سعادتمند و زيانكاران، زيانكارگشته اند.»[8]
آيات قرآن تقوا را مانع گرفتاري به آتش دوزخ معرفي كرده است، از جمله در «سورهی زمر» آيه 61 آمده است:
«گروهي در آتش دوزخ گرفتار گرديده و رويشان سياه ميشود، ولي از اين بين، پرهيزكاران نجات يافته و كوچكترين غم و اندوه به آنان نميرسد...».
و يا در سورهی مريم ميخوانيم:
«و هيچ كس از شما باقي نميماند، جز آن كه وارد دوزخ گردد، و اين حكم قطعي خداوند است، سپس از آن جا كسي نجات نيابد مگر پرهيزكاران...».
رسول گرامي اسلام(ص) نيز بدين موضوع اشاره نموده و ميفرمايد:
«دو عمل، امت مرا بيش از ساير اعمال وارد بهشت ميكند، آن دو، تقوا و حسن خلق است».[9]
امام صادق(ع) نيز در سفارش به پيروان حقيقي خود چنين ميفرمايد:
«سعي كنيد در عمل به اسلام و دستورات ديني سرمشق ديگران باشيد، و ديگران از ديدن شما به نقش تربيتي ما توجه نمايند، و بگويند: اين انسانها در مكتب جعفري تربيت شدهاند و بدين طريق ما را خوشحال، و آيين جعفري را ترويج نماييد».
شيوههاي كسب تقوا
ارزش هر انساني در قانونمندي او نهفته است، و هرگونه تخلف و قانون شكني شخصيت و ارزش انسان را پايين ميآورد. بنابراين انساني با تقوا است كه خود را در عمل به قوانين اسلام متعهد نموده، از قانون شكني مبرا باشد، يا به عبارت ديگر از تمام محرمات اجتناب كند و به تمام فرائض و واجبات عمل نمايد.
پيامبر اسلام در اين زمينه ميفرمايد:
«عابدترين مردم كسي است كه به فرايض ديني عمل كند، و با تقواترين اشخاص كسي است كه از تمام محرمات دوري گزيند».[10]
حضرت امام محمدباقر(ع) در زمرهی دوستان اهلبيت قرار گرفتن را، در اطاعت عملي از اوامر الهي و بندگي او معرفي نموده و ميفرمايد:
«سوگند به خدا! ما جز از طريق بندگي و اطاعت خدا تقرب پيدا نميكنيم، بنابراين هر كس بندهی عملي خدا باشد او دوست ما است و هر كس نافرمان خدا گردد، وي دشمن ما ميباشد».[11]
بنابراين، يكي از شيوههاي رسيدن به تقوا، محترم شمردن قوانين اسلام است، تا در سايهی آن حقوق خدا و مردم را به رسميت بشناسيم و از حدود مقرر تجاوز ننماييم.
يكي ديگر از شيوههاي كسب تقوا توجه به حضور خدا در هستي است. هر انسان مسلماني وظيفه دارد كه خدا را همه جا حاضر و ناظر خود بداند. در اين صورت است كه از هرگونه خلاف و گناه مصون ميماند.
جواني خدمت امام حسين(ع) شرفياب شد و عرض كرد:
«اي پسر پيامبر! من جواني هستم كه در هنگام معصيت نميتوانم خود را نگهدارم، چاره چيست؟» حضرت فرمودند:
«برو پنج چيز را در نظر بگير و هر گناهي را دلت خواست انجام ده!
1. از روزي مقدر الهي استفاده نكن و هر گناهي كه خواستي بكن؛
2. از ولايت و عنايت الهي خارج شو و هر گناهي كه خواستي بكن؛
3. گناه را در جايي انجام ده، كه خدا تو را نبيند؛
4. در هنگام مرگ جواب ملكالموت را بده و بعد مرتكب گناه شو؛
5. در وراي اين عالم داخل جهنم نشو و هر گناهي بكن».
جوان مقداري فكر كرد، و راه خود را بازيافت، و گناهان را پشت سرگذاشت.[12]
از سوي ديگر هر مؤمني وظيفه دارد حسابگر اعمال خود باشد، و عمر خود را در بيخبري و غفلت سپري نكند، و انبوهي از گناهان را در نامهی اعمالش انباشته ننمايد، و بداند كه روزي، حسابرسي خواهد شد، و قبل از آن روز، خود را بازجويي كند. اگر چنين كند مسلماً كمتر گناه خواهد كرد.
پيامبر اسلام در بيان اين راه (نيل به تقوا) ميفرمايد:
«اي اباذر! كسي ميتواند اهل تقوا باشد كه مانند شريك كار، به حساب خود برسد، و توجه نمايد كه خوراك و پوشاكش از كجا تهيه ميگردد، از حرام يا حلال؟»[13]
از جمله مواردي كه آن را در حسابرسي به اعمال خود بايد مورد توجه قرار دهد، كنترل زبان و اصلاح آن است، تا بتواند به لباس تقوا آراسته شود و به اوصاف پسنديدهی انساني دست يابد. امير مؤمنان، علي(ع) در اين باره ميفرمايد:
«والله مااري عبدا يتقي تقوي تنفعه حتي يحزن لسانه »[14]
« سوگند به خدا! من گمان نميكنم كسي به مرحله تقوا و پرهيزكاري برسد كه به حال او فايده داشته باشد، مگر اين كه، زبانش را كنترل كند».
براين اساس يكي از مهمترين شيوههاي دستيابي به خصيصهی تقوا، كنترل زبان است؛ زيرا بسياري از مفاسد اخلاقي و مشكلات اجتماعي يا خانوادگي ريشه در همين موضوع دارد.
البته راههاي تحصيل تقوا بسيار زياد است، و انسان ميتواند در پرتو عرفان و معرفت كامل به خدا، ايجاد عشق و علاقه به خداوند در قلب خويش، توجه به آيندهی گناهكاران، حفظ شخصيت و ارزش قائل شدن به شخصيت واقعي خود، و يا پيروي از الگوهاي مطلوب به تقواي مطلوب نايل شود.
در پايان اين نوشتار ميتوان نتيجه گرفت كه علم و معرفت و التزام عملي به دستورات قرآن و پيروي از اهلبيت(ع) و الگوهاي مطلوب، و اجتناب از گناه و نافرماني الهي، انسان را به معبود خويش نزديك مينمايد و او را به منزلت تقوا پيشگان نايل ميگرداند.
منبع:
[1] . كنز العمال، ج 3، ص 93، ش 5652
[2] . اصول كافي، ج 2، ص 51، ح 2؛ باب فضل الايمان علي الاسلام.
[3] . مستدرك الوسائل، ج 12، ص 89، ش 13598
[4] . شرح من لايحضره الفقيه، ج 13، ص 164
[5] . نهج البلاغه فيض الاسلام، ص 1278؛ «التقي رئيس الاخلاق»
[6]. نهج البلاغه فيض الاسلام، ص 1278؛ «التقي رئيس الاخلاق»
[7] . نهج البلاغه، ترجمه فيض الاسلام، ص 635
[8] . ميزان الحكمه، ج 4، چاپ جديد، ص 3625، ش 22340
[9] . اصول كافي، ج 2، ص 100؛ وسائل الشيعه، ج 8، ص 504
[10] . وسائل الشيعه، ج 11، ص 195، ح .14
[11] . اصول كافي، ج 2، ص .74
[12] . بحارالانوار، ج 78، ص 126، ح.7
[13] . كنزالعمال، ج 3، ص 698، ش 851
[14] . نهج البلاغه، خ 175، ص 570
منبع : پژوهشکده باقر العلوم (ع)