فارسی
سه شنبه 28 فروردين 1403 - الثلاثاء 6 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ارزش اخلاقي «عفو»

امام جعفر صادق عليه السلام خطاب به عبدالله بن جندب مي فرمايد:
«واعف عمن ظلمك كما انك تحب ان يعفي عنك فاعتبر بعفوالله عنك الا تري ان شمسه اشرقت علي الابرار و الفجار و ان مطره ينزل علي الصالحين و الخاطئين » (1)
 يكي از بزرگ ترين فضايل اخلاقي كه در قرآن كريم و روايات مورد تاكيد فراوان قرار گرفته، مساله عفو و گذشت است.قرآن كريم در يكي از آيات درباره عفو مي فرمايد: «الذين ينفقون في السراء و الضراء و الكاظمين الغيظ و العافين عن الناس » (آل عمران: 134) ; كساني كه از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستي انفاق كنند و خشم و غضب فرو نشانند و از بدي مردم درگذرند.ما اگر بخواهيم خداوند از گناهانمان درگذرد، بايد نسبت به ديگران عفو و گذشت داشته باشيم: «وليعفواوليصفحوا الاتحبون ان يغفرالله لكم » (نور: 22) سؤالي كه ممكن است در اين جا مطرح شود، اين است كه آيا اين فضيلت اخلاقي داراي ارزش مطلق است يا نسبي؟ به ديگر سخن، آيا انسان در همه جا و تحت هر شرايطي بايد از ديگران عفو كند يا خير؟ گذشته از بحث نسبيت كه در فلسفه اخلاق مطرح است و آن اين كه به طور كلي، ارزش ها تابع موضوعاتشان هستند، بايد گفت گاهي يك كار، مصداق چند عنوان واقع مي شود.براي مثال، اگر در زمان طاغوت از ما در مورد شخص مظلومي، كه از دست ماموران ساواك گريخته و به ما پناه آورده سؤال مي شد، آيا مي بايست از آن جهت كه دروغ گفتن خوب نيست، مخفي گاه آن شخص را نشان مي داديم و يا اين كه از آن موضوع اظهار بي اطلاعي مي نموديم و در پاسخ فرد مي گفتيم: «نمي دانم » ؟ در فرض مزبور، اين پاسخ ما اگر چه عنوان دروغگويي داشت، اما عنوان ديگري هم داشت و آن نجات يك شخص بي گناه است.در اين جا، بايد ديد ارزش كداميك بيش تر است; ارزش راست گفتن يا ارزش نجات دادن يك انسان بي گناه از دست فردي ظالم؟
ساله عفو از ديگران نيز داراي چنين حكمي است; يعني ممكن است با واقع شدن چند عنوان ديگر، ارزش آن تغيير كند.اگر عفو از كسي، موجب تضييع حقوق فرد يا افراد ديگري شود، حكم متفاوتي پيدا مي كند.مثلا، فردي كه با كسي در مالي شريك است و شخصي در آن مال خيانت كرده، اگر بخواهد او را مورد عفو و بخشش قرار دهد، به شريك خود ظلم كرده است; چرا كه ممكن است وي از اين اقدام راضي نباشد.در اين جا، گذشتن از حق خود، موجب تضييع حق ديگري مي شود كه از نظر شرع و اخلاق پسنديده نيست.
گاهي اوقات، عفو يك گناهكار، موجب گستاخي وي مي گردد; يعني موجب مي شود كه آن شخص كار زشت و ناپسند خود را تكرار نمايد.فلسفه عفو و گذشت اين است كه انسان خاطي متنبه شده، خود را اصلاح نمايد و دشمني او به دوستي تبديل گردد: «فاذا الذي بينك و بينه عداوة كانه ولي حميم » (فصلت: 34) بنابراين، اگر عفو موجب جري تر شدن فرد گناهكار گردد، نبايد از او گذشت نمود.انسان در اين كار بايد همواره مصالح خود و جامعه را در نظر داشته باشد.ممكن است تنبيه و مجازات فردي كه حقوق ديگران را پايمال نموده است، موجب جلوگيري از تكرار آن كار بد شود.اصولا يكي از فلسفه هاي احكام مجازات در اسلام، همين نكته است كه فرد و جامعه - هر دو - اصلاح شوند. اين كه اسلام در برخي از موارد مي گويد حد فرد گناهكار را در ملا عام جاري سازيد، براي اين است كه ديگران هم عبرت بگيرند و مرتكب چنين كاري نشوند
در اوايل انقلاب، وقتي جنايتكاران را مجازات مي كردند، برخي مي گفتند: اين كار با عفو و رافت اسلامي منافات دارد.در روايت داريم كه وقتي حضرت مهدي (عج) ظهور مي كنند، آن قدر گناهكاران و ستمگران را مجازات مي كنند كه عده اي مي گويند: اگر اين شخص از اولاد فاطمه عليها السلام بود، اين چنين خون مردم را نمي ريخت; يعني اين كار را خلاف رحمت و عطوفت اسلامي مي بينند.حال آن كه بايد ديد اگر چنين كساني مجازات نشوند، نتيجه اش چه خواهد شد؟ قرآن كريم در اين باره مي فرمايد: «ولكم في القصاص حياة يا اولي الالباب » (بقره: 179) ; و قصاص براي حفظ حيات شماست اي خردمندان.
اجراي حدود الهي موجب رحمت و حيات جامعه مي شود.قرآن هم بر اين مساله تاكيد مي نمايد: «و من يتعد حدودالله فاولئك هم الظالمون » (بقره: 229) ; كساني كه از احكام خدا سرپيچي كند، آن ها به حقيقت ستمكارانند.البته در مواردي كه مصالح اسلام و جامعه اسلامي اقتضا كند، حاكم شرع، (ولي فقيه) حق دارد حدود را ببخشد.بنابراين، فلسفه اجراي حدود، ديات و قصاص اين است كه از شيوع فساد در جامعه جلوگيري گردد. در روايات آمده است كه بركت اجراي يك حد از حدود الهي در جامعه، از باران وسيعي كه بر زمين ببارد و همه جا را سرسبز و خرم نمايد، بيش تر است.مسؤولان نظام اسلامي بايد اين نكته را در نظر داشته باشند كه عفو و گذشت از كساني كه به بيت المال خيانت كرده اند، چه بسا در برخي موارد، خود خيانتي بزرگ به جامعه و مردم مي باشد.قرآن كريم در مورد كساني كه مرتكب عمل منافي عفت شده اند و چهار نفر شاهد عادل هم شهادت داده اند، مي فرمايد: آن ها را جلوي مردم تازيانه بزنيد، مبادا تحت تاثير عواطف خود قرار بگيريد و از اجراي حد چشم پوشي نماييد: «ولا تاخذكم بهما رافة في دين الله » (نوز: 2) ; هرگز درباره آنان در دين خدا رافت و ترحم روا مداريد.
رعايت مصالح جامعه از حفظ آبروي دو نفر كه - مثلا - اعمال منافي عفت انجام داده اند، بسيار مهم تر است; چه بسا فوايد اجراي حدود الهي از عفو و بخشش برخي گناهكاران بسيار بيش تر باشد.
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در اين فراز از سخنان خود مي فرمايند: «واعف عمن ظلمك كما انك تحب ان يعفي عنك » ; از كسي كه به شما ستم كرده است گذشت كنيد، همان طور كه دوست داريد ديگران از شما گذشت كنند.البته، همان گونه كه پيش تر اشاره شد، بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه ما حق نداريم كساني را كه در بيت المال خيانت كرده اند مورد عفو و بخشش قرار دهيم; ما فقط مي توانيم از حق خود بگذريم.
نكته ديگر، مساله «حق الله » و «حق الناس » است.اگر كسي نسبت به ديگري مرتكب جنايتي شده و حتي مورد بخشش آن شخص هم قرار گرفته باشد، الزاما مورد بخشش خداوند قرار نمي گيرد; به ديگر سخن، با گذشت صاحب حق، حق خدا بخشيده نمي شود.حق خدا با توبه و پذيرش آن از سوي پروردگار، بخشيده مي شود.بنابراين، در اين موارد، علاوه بر اين كه بايد رضايت مردم را جلب نماييم، بايد از درگاه خداوند نيز طلب عفو و بخشش نماييم تا خالق هستي هم از گناه ما درگذرد.
حضرت در ادامه مي فرمايند: «فاعتبر بعفوالله عنك » عفو از ديگران موجب مي شود تا انسان استحقاق عفو الهي پيدا كند.اين خود انگيزه بالاتري است براي هر فرد.
يكي از صفات خداي متعال اين است كه بد و خوب - هر دو - را مورد رحمت خود قرار مي دهد. ما انسان ها هم بايد سعي كنيم مظهر صفات خدا باشيم; يعني در مواردي كه حكمت و مصلحت اقتضا مي كند، با همه مردم، اعم از انسان هاي خوب و بد، رفتاري توام با مهر و عطوفت داشته باشيم.اين هم انگيزه بالاتري است كه انسان ها كوشش نمايند صفت رحمانيت الهي را در خود تقويت كنند; زيرا خداوند كمال مطلق است، گناهكاران را از رحمت خود محروم نمي سازد. «الاتري ان شمسه اشرقت علي الابرار و الفجار و ان مطره ينزل علي الصالحين و الخاطئين »; خورشيد خدا بر خوبان و بدان يكسان مي تابد و باران خدا هم بر نيكوكاران و خطاكاران - هر دو - مي بارد.
 پي نوشت ها:
1- محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، ج 78، ص 284، روايت 1، باب 24


منبع : پایگاه نور پرتال
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شفاعت در آیات قرآنی
همه چیز درباره تاسوعا، عاشورا...
علمدار کربلا از نورالله امینی نوش‏آبادی
محمد بهرامی اصل «عاصی» شراب عطش
مجید مرادی رودپشتی سبزگون‏
بنى اميه را رسوا كرد
بركات شهادت امام حسين (ع)
حتى در جنگ ، نماز ترك نشد
اقرار دشمن به فضل حسين (ع)
زيبايى رخ حسين (ع)

بیشترین بازدید این مجموعه

گنجینه دار تشیّع(به بهانه سالگرد ارتحال آیت الله ...
شهادت حضرت محسن (علیه السلام)
واژه شيعه در قرآن مجيد
ماوراى هفت آسمان‏
ايمان به قرآن‏
جستاری درباره کنیه ها و لقب های حضرت عباس(ع)
"قرآن صاعد" یعنی چه؟
امام هادی(ع)؛ خورشید هدایت
صحابی که امیر المؤمنین علیه السلام بر جنازه اش ...
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^